سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 21
کل بازدید : 366504
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


مطالعات ایران شناسی غرب در دهه های 1860 و 1870 اوج گرفت و این مقارن است با دوران اقتدار و سپس صدارت دیزرائیلی در انگلستان. دیزرائیلی کسی است که سلطه جهانی امپراتوری بریتانیا را تئوریزه می کند و همان کسی است که سهام کانال سوئز را برای دولت انگلیس می خرد و بعد ملکه ویکتوریا را ترغیب می کند که به عنوان امپراتریس هندوستان در سال 1876 تاجگذاری کند و سپس سر عثمانی ها کلاه می گذارد و جزیره قبرس را به تملک انگلیس درمی آورد و همین موج در سال 1882 به اشغال مصر می انجامد. در واقع، می توان گفت اوج درخشش امپراتوری جهانی انگلیس از زمان دیزرائیلی است و تئوریسین آن همین آقاست.

دیزرائیلی یهودی الاصل بود و در تمام طول زندگی اش با یهودیان بسیار ثروتمند انگلیس، بخصوص روچیلدها، رابطه بسیار نزدیک داشت. او این نظر را مطرح کرد که بر مستعمرات وسیع انگلیس در شبه قاره هند نمی توان فقط به زور اسلحه حکومت کرد بلکه باید مردم این مناطق علقه واقعی نسبت به انگلیس پیدا کنند و این کار از طریق جعل یک ایدئولوژی ممکن است. این همان ایدئولوژی آریایی گرایی بود که فریدریش ماکس مولر تدوین کرد. ماکس مولر آلمانی است ولی از سال 1849 به مدت 25 سال استاد زبان شناسی تطبیقی در دانشگاه آکسفورد بود و بعد مشاور دانشگاه فوق در زمینه هندشناسی. او سرانجام در همان شهر آکسفورد فوت کرد. و نیز توجه کنیم که ماکس مولر در سال 1846 از طرف هیأت مدیره کمپانی هند شرقی انگلیس مأمور انتشار متون سانسکریت شد و بعدها به عضویت شورای مشاورین ملکه ویکتوریا درآمد که مقام سیاسی بسیار بزرگی است. ماکس مولر یکی از بنیانگذاران و گردانندگان کنگره های شرق شناسی را به دست داشت. و نیز توجه کنیم برخی از چهره های متنفذ این مکتب ایران شناسی یهودی بودند مثل جیمز دارمستتر در انجمن آسیایی پاریس و آبراهام جکسون در دانشگاه کلمبیای آمریکا و چوالسون (یهودی مسیحی شده) در روسیه. دارمستتر همان کسی است که در سال 1883 کتاب مطالعات ایرانی را در پاریس منتشر کرد. به این ترتیب مفهومی به نام قوم آریایی درست شد. جالب اینجاست که در همین زمان و همپای کار ماکس مولر و همکارانش مفهومی به نام قوم تورانی نیز به وسیله آرمینیوس وامبری، شرق شناس معروف مجار، برای اطلاق به اقوام ترک آسیای میانه و قفقاز و عثمانی و غیره جعل شد. به این ترتیب، پایه های نظری دو ایدئولوژی آریایی گرایی و پان تورانیسم شکل گرفت. این ها در تقابل با هم نبودند. آرمینیوس وامبری، یهودی ساکن مجارستان بود و از مدافعان سرسخت هرتزل و صهیونیسم جدید. همانطور که خودش به هرتزل گفته و در خاطرات هرتزل منعکس است، مأمور سازمان اطلاعاتی انگلیس شده. وی با عباس افندی و سران بهائیت نیز رابطه نزدیک داشت و عباس افندی در بوداپست با او ملاقات کرد و وامبری یکی دو سخنرانی در آکسفورد در دفاع از بهائی گری ایراد کرد.

وامبری از اعجوبه های تاریخ است. با زبان های فارسی و ترکی و عربی در حدی آشنایی داشت که کسی نمی توانست تشخیص دهد به این ملیت ها تعلق ندارد. او مدت ها در لباس درویش بود و با نام رشید پاشا به ایران و ترکستان و ارمنستان و غیره مسافرت کرد. در حوزه های علمیه استانبول علوم اسلامی را تا سطوح عالی خواند. دو کتاب درباره زندگی و سفرهای او به فارسی ترجمه شده است. یکی سیاحت درویشی دروغین نام دارد. وامبری با رجال یهودی و غیر یهودی انگلیس و شخص ادوارد هفتم، پادشاه، دوست بود. برای همین است که نویسندگان جدیدترین زندگی نامه وامبری اسم کتاب خود را درویش قلعه ویندزور نهاده اند.

به هر حال، وامبری و فرد دیگری به نام لئون کوهن بنیانگذاران اصلی پان تورانیسم یا پان ترکیسم هستند. کوهن نیز یهودی ولی ساکن فرانسه بود. وامبری مفهوم توران را از اساطیر ایرانی و شاهنامه فردوسی گرفت و آن را به اقوام ترک اطلاق کرد. برای اولین بار واژه توران به این معنای جدید (یعنی قوم ترک) در کتاب معروف وامبری به نام تاریخ بخارا (چاپ 1873) به کار رفت و کسانی مثل فؤاد پاشا (صدراعظم و فراماسون) و جاوید پاشا (روزنامه نگار یهودی الاصل و وزیر مالیه بعدی عثمانی) مروج این مکتب در عثمانی شدند و همین موج به تأسیس دولت آتاتورک و ترکیه جدید انجامید.

با جعل این ایدئولوژی های آریایی گرایی و پان تورانیسم خواستند کلیتی را که در شرق بوده تجزیه کنند تا بتوانند مقاصد سیاسی خودشان را پیش ببرند. یعنی ملیت هایی را که درآن زمان همگی یک ملت واحد اسلامی بودند تجزیه می کردند و به هر کدام می گفتند که شما قوم برتر و برگزیده هستید. همین امر در مورد اعراب نیز صادق است. به این ترتیب آن چیزی که غربی ها ناسیونالیسم اسلامی می نامیدند متلاشی می شد. روح این ایدئولوژی ها همان اسطوره برگزیدگی و رسالت تاریخی قوم یهود است ولی به جای یهود، آریایی یا ترک گذاشته شده. این تعبیری است که سومبارت درباره آریایی گرایی زمان خودش در آلمان به کار برده. آن ها مفهومی به نام نژاد آریایی را جعل کردند که این نژاد آریایی تمدن ساز بوده و هست. یعنی رسالت تمدن سازی را در تاریخ بشر نژاد آریایی داشته. همین حرف را به ترک ها هم می گفتند و به قول معروف هندوانه زیر بغل آن ها می گذاشتند. بالاخره، هر یک از این ملت ها برای تفاخر چیزی در تاریخ داشتند. ایرانی ها می توانستند به تاریخ باستان و نقش برجسته شان در تاریخ دوران اسلامی تفاخر کنند و ترک ها می توانستند به نقش مهمی که در دولت سازی داشتند تفاخر کنند. بسیاری از دولت های بزرگ مثل سلجوقیان و ممالیک مصر و خانات قبچاق و ایلخانان و تیموریان و عثمانی و غیره را ترک ها درست کردند. مثلاً، وامبری در کتاب تاریخ بخارا زمانی که از جنگ ازبک ها با قشون شاه طهماسب صفوی سخن می گوید علت شکست آن ها را تجهیز قشون ایران به سلاح گرم می داند و می نویسد: کمان داران نام آور توران برای اولین بار با سلاح آتشین مواجه می شدند. ببینید شیطنت تا چه حد است. این آقایان مستشرق از یک طرف به ایرانی ها می گفتند شما قوم برگزیده هستید و از طرف دیگر به ترک ها همین حرف را می زدند. معنی این حرف ایجاد تقابل های نژادی در میان مردمی است که در گذشته در چارچوب تمدن اسلامی وحدت داشتند و خود را یکی و برادر و خویشاوند می دانستند. مثلاً، در کشف الاسرار میبدی ایرانی ها از تبار سام و سامی هستند ولی در دوران جدید شرق شناسان سامی ها را از ایرانی ها جدا می کنند و نوعی تعارض و خصومت نژادی می آفرینند.

 

منابع و مآخذ:

1.      شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج1، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1377

2.   مقاله ایران شناسی، آریایی گرایی و تاریخ نگاری؛ مصاحبه هخامنشیان و تسلسل تمدن ایرانی و یادداشت 30 دی 1383، از وبگاه فیلتر شدهhttp://www.shahbazi.org/

3.      جمعی از نویسندگان، پژوهه صهیونیت، ج2، مرکز مطالعات فلسطین، 1381






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ